قیمت ما انسانها منهای ...
فـقـــر از چـــه؟ ...
میخواهم بگویم ... فقر همه جا سر میکشد ... فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ...
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ... طلا و غذا نیست ...
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته-ی یک کتابفروشی می نشیند ...
فقر ، تیغه های بُرنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ...
فقر ، کتیبه-ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...
فقر ، همه جا سر میکشد ...
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ...
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است.
دکتر علی شریعتی
قیمت ما انسانها منهای ...
مردی در نمایشگاهی گلدان می فروخت
زنی نزدیک شد و اجناس او را بررسی کرد.
بعضی ها بدون تزیین بودند، اما بعضی ها هم طرحهای ظریفی داشتند.
زن قیمت گلدانها را پرسید و شگفت زده دریافت که قیمت همه آنها یکی است.
او پرسید: چرا گلدانهای نقش دار و گلدانهای ساده یک قیمت هستند ؟
چرا برای گلدانی که وقت و زحمت بیشتری برده است همان پول گلدان ساده را می گیری؟
فروشنده گفت: من هنرمندم . قیمت گلدانی را که ساخته ام می گیرم.
زیبایی رایگان است.
قیمت ما انسانها منهای زشتی یا زیبایی-مان چقدر است؟
با تشکر از وبلاگ : "رندانه"
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی